گرایش و میل و حرکت چه تفاوتی با ادراک دارند؟

 

ادراک به معنای عامش مدنظر است؛ ادراک شامل شناخت و دانستن، یادآوری، حافظه، ذکر، تخیل، توجه و. می‌شود و چه بسا بتوان تمام این موارد را در همان توجه» گنجاند: دانستن یا شناخت در واقع همان توجه به واقع و حقیقت است (اگر قائل به امکان شناخت باشیم و منظورمان از شناخت، انطباق ذهن و واقعیت باشد). یادآوری، همان توجه به صورت ذهنی اموری است که قبلا به آن‌ها توجه کرده ایم اما در حال حاضر توجه نمیکنیم. ذکر هم شبیه همین یادآوری است. تخیل همان توجه به امور ذهنی غیرواقعی (یا غیرواقعی برخاسته از واقعیت یا غیرواقعی برخاسته از ابداعات ذهنی) است. تمام امور ادراکی از جنس توجه اند. و فقط توجه است که منجر به گرایش و حرکت میشود. هر چه می‌اندیشم، می‌بینم هیچ وقت خود گرایش عوض نمیشود بلکه تنها موضوع گرایش به تبع توجهات مختلف، تغییر می‌کند. یعنی ذات ما به اموری کلی عشق میورزد و از امور کلی دیگری متنفر است و توجهات باعث می‌شوند مصادیق این عشق و نفرت تغییر کنند و گاهی می‌بینیم که وجوهی از عشق و نفرت ما آشکار میشوند چرا که توجه به مصداق جدیدی پیدا کرده ایم از سنخ مصادیق قبلی نبوده. گویی نفس متمایل ما از پیش تمایل دارد و تنها کافی است در معرض قرار بگیرد. این در معرض قرار گرفتن همان توجه است. به زیبایی علاقه داریم. گاهی موسیقی زیبا می‌شنویم و گاهی کلامی زیبا درک می‌کنیم و گاهی زنی زیبا می‌بینیم و به همه علاقمند می‌شویم. علاقمند شدن و به تبع آن عمل مبتنی بر علاقه، دست ما نیست. اما بخشی از توجهات دست ما است. چطور می‌شود دائم پیش‌روی‌مان یک آب‌نبات باشد و ما هم دائم به آن توجه کنیم و به خوشمزگی‌ش توجه کنیم و دست آخر به آن علاقمند نشویم و آن را نخوریم؟ محال است. اگر توجه به خوشمزگی‌ش آمد، خوردنش هم می‌آید و اجتناب‌ناپذیر است. گرچه اغلب توجهات ما هم دست خودمان نیست اما توجه، سنگر آخر اراده‌ورزی است. پس از آن هر چه هست، اجبار هستی است و پذیرش از طرف ما. گرایش که ایجاد شد دیگر در سطح گرایش، کاری نمی‌توان کرد. اگر گرایش ایجاد شد، عمل هم می‌آید و باز کاری نمی‌توان در آن سطح کرد. تنها سطحی که امید رشد و تغییر به آن داریم، توجه است. اگر انتخاب و اختیاری هم داریم در همین توجه است نه چیز دیگر. وقتی میخواهیم بین دو مسیر انتخاب کنیم، در واقع، عمل رفتن به یکی از دو مسیر را انتخاب نمی‌کنیم بلکه توجه به خوبی‌های یک مسیر و توجه به بدی‌های مسیر دیگر را انتخاب می‌کنیم و آن چه را که به آن عمل و گرایش می‌گوییم، خود هستی به ما می‌دهد و راهی جز تبعیت از آن گرایش و عمل نداریم. و البته این ساختار توجه بسیار پیچیده است. بد نیست حالا کمی در کثرات وجودمان برویم و انواع توجهات را شرح دهیم و ببینیم در هر موقعیت و شرایطی چه باید کرد؟ چرا که اگر دیر بجنبیم نه تنها توجهاتی که الان دست ما نیست بر ما اثرات بد می‌گذارند که گرایش‌ها و اعمالمان باعث میشوند اندک توجهاتی هم که در اختیار داریم از ما گرفته شود. البته اینجا نوعی اصالت‌بخشی به عاملیت و سوژگی مطرح نیست، بلکه منظور تنها آزاد شدن از نفسانیات و شرور و در بند نیکی‌ها شدن است.

 

ممارست بر حقیقت که شیخ خورشید می‌گفت بخشی از همین تغییر توجهات است که باید بپرسم ببینم دقیقا منظورش چه بوده.

 

راستی این چند روز در شهد تلخ شیراز عمیقا غوطه‌ور شده‌ام. رنج‌های غالب‌م چندبرابر شده اند و بدتر از این نمی‌شود. اما با این حال کمتر از گذشته ناامیدی در من شعله می‌گیرد و البته می‌دانم که اگر این شهد شیراز و. هم رفع شوند، امیدواری به اندازه‌ی گذشته به سراغم نمی‌آید.

 

شیخ خورشید که امید را در من زنده کرد میگفت: در اوج نباید امیدوار بود و در قعر نباید ناامید بود. این یعنی اوج گرفتن نباید امیدوارمان کند و سقوط کردن نباید ناامیدمان کند. معنی این حرف نوعی تناقض نیست که بگوییم باید در حالتی باشیم که نه امیدواری است نه ناامیدی. ما همیشه باید امیدوار باشیم. تنها نکته این است که عامل از دست دادن امید نباید، عمل و وضعیت معنوی‌مان باشد کما این که عامل به دست آوردن امید هم نباید عمل و وضعیت معنوی‌مان باشد.

بالاتر از ادراک، قوتی نیست.

خودت را ببین و چرخه را بشکن!

رها در دریا؛ تنها با یک پارو

توجه ,هم ,گرایش ,توجهات ,عمل ,نباید ,توجه به ,همان توجه ,توجه است ,به آن ,دست ما

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دنـــیـــای یـــک انـــســان چـپ دســت هیأت دانش آموزی انصار المهدی (ع) شهرستان سمنان "قصه‌های نهالِ کوچک" مجله اینترنتی سوبول وب سایت رسمی هنرمند لکستانی حسین ملکی بازاریابی اجتماعی خیریه از منظر دینی سقف کشسان پرنا با دستان خالی انتشارات یارمند پلاک ِافتخار